چگونه می توان میان جوان و نماز پیوند آفرید؟
دوشنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۵۴ ب.ظ
باما در ادامه مطلب همراه شوید ...
هستی زیباست؛ همراه با تقارن ها ، تناسب ها و هندسه شگفت و چشم نوازی که تامّل و تفکّر در آن روح و جان را به شکوفایی و بالندگی می برد . جوان نیززیباست؛ عواطف جوشان ، ارمان جویی، شور نشاط و زیباخواهی فضای زندگی جوان را پر کرده است. نماز هم زیباست؛فرصت زیبا شدن روح،پیوند با همۀ زیبایی ، همه خوبی برای رسیدن به کرانه های کمال و جمال.
سخن بر سر این است که چگونه می توان میان جوان و نماز و به دیگر زبان ، دو زیبایی، پیوند و یگانگی آفرید. پرسش جدّی این است که چرا نسلی که به دلیل ((زیبایی جویی)) نمی تواند از کنار زیبایی روح (نماز) ساده بگذرد ، اقبال و استقبال و نشاط نماز نمی بینم؟
درست تر و راست تر آن است که روح عریان نماز که تماشاگه همۀ رمز و رازها و زیبایی هاست ، هنوز در معرض دید جوان قرار نگرفته است.روش های جذّاب و زیبا در ایجاد گرایش و کشش به کار گرفته نشده و آنان که منادیان و ناشران فرهنگ نمازند ، عمدتاً شیوه انتقال و ارتباط با جوان را نمی دانند.آیا یک هدیۀ زیبا را با خشونت، بی مهری،سردی و رفتاری غیر زیبا می توان عرضه کرد و به تاثیر و تحولی عمیق دل بست؟اگر آموخته ایم که (( مَنْ لَهُ صَبّیُ فَلَیَتصاب)) ، این نه بدان معناست که تنها زبان کودکانه باید داشت که روش ، منش و دانش ارتباط کودکانه را نیز باید به دست آورد.زبان، تنها کلام نیست که هر آنچه ابزار و زمینه ساز ارتباط است،((زبان)) است . در ((ارتباط)) ، هماره چند عامل مهم و تعیین کننده وجود دارد که حذف یا نادیده گرفتن هر کدام به اختلال در ارتباط می انجامد.
ارکان ارتباط عبارتند از :
1- ارتباط گیرنده
2- مخاطب ارتباط
3- پیام ارتباط
4- شیوه ارتباط
5- ابزار ارتباط
ما عادت کرده ایم که در ناکامی های خود ، بلافاصله مخاطب را متهم کنیم و به تبرئه خویش بپردازیم.اگر مخاطب از سخن و رفتار ما تاثیر نپذیرفت، در دادگاهی که به سادگی و سرعت تشکیل می دهیم، به داوری می پردازیم که حرف شنو نیست، حقیقت پذیر نیست، زیربار نمی رود و در بیانی شکننده تر : نرود میخ آهنین در سنگ ! اما کم شنیده ایم که شخص بگوید : نکند نقص در من باشد، نکند نحوۀ بیان من، محتوای بیان من و ابزاری که به کار گرفته ام نامناسب باشد.نکند ناساختگی من از تاثیر سخن کاسته است، که در اسلام همه چیز به شرط من است. تو کیستی که سخن می گویی؟ اگر جریان تهذیب و تقوا از قلمرو روح و قلبت عبور نکرده باشد، منتظر تاثیر مباش که: (( مَنْ لَمْ یَعْمَل بِعِلمِهِ زَلّتْ موْعِظَتُهُ عَنِ القلوبِ کَما یزّلُ الْمَطَرُ عَنِ الصّفا)).هر کس به علم خویش عمل نکند موعظه و نصیحتش همچون لغزش قطرات باران از سطح سنگ لغزان، فرو خواهد ریخت(برقلب ها اثر نخواهد گذاشت).پس در بی تاثیری کلام ، نخست باید در خود تردید کنیم، در روش ها ، در منش ها و حتی در دانش خویش و بعد تعبیر لطیف و گویای امیر بلاغت: المُتقونَ ... فَهمْ لاَنفُسِهمْ مُتّهمون:تقوا پیشگان نفس خویش را متهم می دارند.برهمین اساس، تحلیل و نقد وضعیت موجود ارتباط ما با نسل جوان و یافتن راه کارها و روش های مناسب در گسترش و تعمیق فرهنگ نماز میان نسل جوان لازم است.